اگه می بینی می ترسم ، اگه چیزی نمی پرسم...
اگه بیهوده پوسیدم ، من از ترس تو ترسیدم !

از این لب بستگی ها و از این دل خستگی ها و...
توی ظهر یه تابستون از این یخ بستگی ها و ...

از این تسلیم اجباری به این تقویم تکراری ...
تموم عمرو بخشیــدم ، من از ترس تو ترسیـدم !

بیا و تکیه گاهم شـو از آغاز همین قصه...
آخه چشمات چراغ من ، چرا می ترسی هم غصه ... ؟

مگه هر قطره بارون واسه دریا یه دنیا نیست... ؟
تو که باشی منم هستم دیگه این قطره تنها نیست ...

توی این جشن بارونی ، تو دریایی نمی دونی ...
یه عمری تو گوشِت خوندن نمیذاریم ، نمی تونی ...

چه حرفــــــــــایی تو دل هامون ،ســــوالا که نپرسیدیم ...
دوباره از نگاه هــــم من و تو هر دو ترسیدیــم ....

1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/11/26 - 21:58
پیوست عکس:
3mdga423538f9peqp8uf.jpg
3mdga423538f9peqp8uf.jpg · 720x480px, 49KB
دیدگاه
anoshka

عاشقشم{-41-}

1391/11/26 - 21:59
Mona

ترانش فوق العادس..

1391/11/26 - 22:00
nima0bx

سلام..موناجان..
مرسی ازانتخاب بینظیرت..
رهی رهابودوازقیدوبنددنیارهیدورفت..

1391/11/26 - 22:09 توسط Mobile
Mona

سلااام نیما..

1391/11/26 - 22:12